ایـــــلـــــیـــــای نــــــاز خـــــالـــــه مـــــرجـــــان ایـــــلـــــیـــــای نــــــاز خـــــالـــــه مـــــرجـــــان ، تا این لحظه: 12 سال و 23 روز سن داره

ღ ایــلــیــا،پــســر بــهــار ღ

گل ِمن سرت سلامت!تو که خوش باشی غمم نیست!

به نام آفریدگار"بهار" سلام پسر بهار! هیچوقت دوست نداشتم و ندارم که دائم از غم بگم،دائم غصه بخورم،دائم اشک بریزم،دائم به فکر ناراحتیام باشم!اما خب....گلِ ِمن زندگی که همیشه با دل آدما راه نمیاد که.....! این روزام "خاله مرجان"یه کم گرفته بود،البته نه تو ظاهر،ظاهرش مثل همیشه میخندید،فقط دلش غم داشت! نمیدونستم باید چه کار کنم؟میدونی گلم،وقتی که مسئله ای باشه و تو کاری ازت برای حل اون مسئله برنیاد،خیلی عذاب آوره! الهی که هیچوقت،این حس رو تجربه نکنی! میدونی چیه گلم؟نباید از غما شکایت داشت،تو زندگی هر چیزی کنار ضدش قشنگشه! تا شب نباشه،صبح لذتی نداره! تاعریانی درختا،تو زمستون رو نبینی،شکوفه شون تو بهار به ...
16 بهمن 1391

از ته دلم.....

به نامت ای زیبا پروردگارم! یکی-دوروزه ندیدمت!اما با مامانت حرف زدم و حالتو پرسیدم! نمیدونم چی توی وجودت هست که منو اینطور سمتت میکشه؟ نمیدونم چی توی خنده هات هست که حاضرم جون بدم براشون؟ نمیدونم چی توی گریه هات هست که منو اینطور بیتاب میکنه؟ نمیدونم چی داری که من اینطوری عاشقت شدم؟ رو صفحه ی دسکتاپ کامپیوترم،چندتا از عکسات هست! نگاهشون که میکنم،انگار دارم یه چیز مقدس میبینم! تو عکسات دنبال جواب اون سوالای بالا میگردم! اما هیچ جوابی براشون ندارم!یعنی هیچ جوابی براشون میتونم پیدا کنم! وقتی که کنارمی،نگاهت که میکنم،همینطوری میمونم! *یعی تو همونی؟ *همونی که وقتی مامانت خبر "بودنت"رو داد از ذو...
5 بهمن 1391

شرح مصور ِیک شیطونی!

به نام خداوند پروانه ها سلام گل ِنازم! الآن که من دارم برات مینویسم!تو،توی چندقدمی من،مثل یه فرشته به خواب رفتی! میخوام برات شرح یکی از شیطونی هات رو،همراه با عکس بنویسم! یادته،تو یکی-دوتا پست قبل برات نوشتم که با بابابزرگ-بابای من-تو سه مرحله بازی میکنین؟خوب حالا عکساشم ببین! *مرحله ی یک: بابابزرگ بلندت میکنه،اما دیگه خودت سرت رو به لوستر نمیزنی،لوستر رو میچرخونی! *مرحله ی دو: بعدش باید بری،دست بزنی به پاندول ساعت! *مرحله ی سه:بابابزرگ،باید ببرت زیر پرده و برات بخونه:عروس شده،هو هو! اینجام،نشسته بودی با جامدادی خاله مرجان بازی میکردی! خ...
3 بهمن 1391
1